خاطرات دوران کودکی
سلام من پريساي مامان وبابام هستم. به وبلاگم خوش آمدید اینم یک بوس گنده برای همتون روز تولد پريسا صبح روز سه شنبه 8 شهريور بود من با استرس فراوان از خواب بلند شدم و وسايلم را جمع كردم و به همراه شوهر ، مادر ، پدر و خواهرم به سمت بيمارستان دي حركت كردم وقتي به آنجا رسيدم كارهاي اوليه را انجام داديم و لباس عمل را پوشيدم عمل من در ساعت 8 صبح توسط دكتر مظاهري انجام شد و طبق گفته بقيه من در ساعت 10 صبح به بخش منتقل شدم با اينكه هنوز حالت بيهوشي را داشتم دنبال بچه ام ...